داستان کوتاه
---------------------
هنوز حضرت نوح به پیامبری نرسیده بود که عده ای از بزرگان قوم مردند و بازماندگان و عموم مردم را غصه دار نمودند. شیطان که فرصت را مناسب دید ، ساخت مجسمه هائی به شکل آنان را تعلیم نمود تا حزنشان را برطرف و یادِ آنان همیشه خاطر شود. زمستان که رسید ، مردم مجسمه ها را به خانه ها بردند و تا صد سال به دیدِ رفعِ دل تنگی به آنها نگاهِ اَحیانی کردند.
ولی پس از یک قرن ظاهر سازی و هنر نمایی ، شیطان به آنها تلقینِ ألوهیت و خدایی بودن مجسمه ها را نمود و گفت: پدران شما و نسل های قبل از شما این بت ها را می پرستیدند و از آنجا بت پرستی تاسیس گردید و عاقبتشان پس از نفرین حضرت نوح ، هلاکت شد.